اینکه چرا مدتی است که هیچی نمی توانم بنویسم راهیچ بهانه ایی نمی تواند توجیه کند، اما
را نمی توانم به هیچ وجه ترک کنم نمونه واقعی آن متن جدیدی است که درزیرمیخوانید که از
وبلاگ سی وپنج درجه خوانده ام ...قبول دارید بعضی از چیزهای ناب را نمی توان به تنهایی
قورتش داد...الا که خیلی خود خواه یا خودمونی ترش خودخورباشی:
"اما نه، هيچكدام از اينها نيست، چهره واقعي زن را چه قبلش لبان رنگي داشته باشد، چه نه،
بعد از كش و قوسي مفصل دررختخواب بايد باز ديد، چهره واقعي زن را، آرايش پاك شده،
خون به صورت دويده، ملتهب، از بالا، مثل پرتره روي متن ملافه، با موهايي پخش بر بستر
بايد ديد. آن وقت است كه ميتوان فهميد كه گاهي، وه، چه زيباست."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر